زناشویی

چرا بعضی‌ها با داشتن همه چیز در روابط، باز هم احساس کمبود می‌کنند؟

نمایش بیشتر

‫3 دیدگاه ها

  1. من اخیرا این پست رو خوندنم و خیلی برام جالب بود چون دقیقا براشون اتفاق افتاده بود که همه چیز توی رابطه خوب بود ولی انگار یه چیزی کم میاومد. خودم تو یه رابطه سه ساله این حس رو داشتم و هرچقدر سعی میکردم بفهمم مشکل کجاست نتونستم. بعدها متوجه شدم مشکل از ارتباطی بود که با خودم داشتم نه طرف مقابل.

    بعضی وقتا حس میکنیم رابطه قراره تمام آرزوهامون رو برآورده کنه ولی یادمون میره هیچکس نمیتونه تکیه گاه همه نیازهای عاطفی ما باشه. من تو همین مسیر یاد گرفتم که چطور فضای شخصی خودم رو حفظ کنم و فشار انتظاراتم رو از رابطه کم کنم. خیلی چیزها تغییر کرد وقتی فهمیدم مشکل کجاست.

    یکی از مهم ترین درس هایی که گرفتم این بود که بعضی کمبودها اصلا ربطی به رابطه نداره. ممکنه ریشه اش توی خودمون باشه یا حتی تجربه های قدیمی که هنوز حل نشدن. خوشحال میشم توی کامنت ها بخونم که شما چطوری با این نوع حس ها کنار اومدین یا اصلا براتون پیش اومده، چون فکر میکنم این بحث خیلی عمیقتر از چیزیه که به نظر میاد.

  2. من اخیرا این پست رو خوندنم و خیلی برام جالب بود چون دقیقا براشون اتفاق افتاده بود که همه چیز توی رابطه خوب بود ولی انگار یه چیزی کم میاومد. خودم تو یه رابطه سه ساله این حس رو داشتم و هرچقدر سعی میکردم بفهمم مشکل کجاست نتونستم. بعدها متوجه شدم مشکل از ارتباطی بود که با خودم داشتم نه طرف مقابل.

    بعضی وقتا حس میکنیم رابطه قراره تمام آرزوهامون رو برآورده کنه ولی یادمون میره هیچکس نمیتونه تکیه گاه همه نیازهای عاطفی ما باشه. من تو همین مسیر یاد گرفتم که چطور فضای شخصی خودم رو حفظ کنم و فشار انتظاراتم رو از رابطه کم کنم. خیلی چیزها تغییر کرد وقتی فهمیدم مشکل کجاست.

    یکی از مهم ترین درس هایی که گرفتم این بود که بعضی کمبودها اصلا ربطی به رابطه نداره. ممکنه ریشه اش توی خودمون باشه یا حتی تجربه های قدیمی که هنوز حل نشدن. خوشحال میشم توی کامنت ها بخونم که شما چطوری با این نوع حس ها کنار اومدین یا اصلا براتون پیش اومده، چون فکر میکنم این بحث خیلی عمیقتر از چیزیه که به نظر میاد.

  3. من اخیرا این پست رو خوندنم و خیلی برام جالب بود چون دقیقا براشون اتفاق افتاده بود که همه چیز توی رابطه خوب بود ولی انگار یه چیزی کم میاومد. خودم تو یه رابطه سه ساله این حس رو داشتم و هرچقدر سعی میکردم بفهمم مشکل کجاست نتونستم. بعدها متوجه شدم مشکل از ارتباطی بود که با خودم داشتم نه طرف مقابل.

    بعضی وقتا حس میکنیم رابطه قراره تمام آرزوهامون رو برآورده کنه ولی یادمون میره هیچکس نمیتونه تکیه گاه همه نیازهای عاطفی ما باشه. من تو همین مسیر یاد گرفتم که چطور فضای شخصی خودم رو حفظ کنم و فشار انتظاراتم رو از رابطه کم کنم. خیلی چیزها تغییر کرد وقتی فهمیدم مشکل کجاست.

    یکی از مهم ترین درس هایی که گرفتم این بود که بعضی کمبودها اصلا ربطی به رابطه نداره. ممکنه ریشه اش توی خودمون باشه یا حتی تجربه های قدیمی که هنوز حل نشدن. خوشحال میشم توی کامنت ها بخونم که شما چطوری با این نوع حس ها کنار اومدین یا اصلا براتون پیش اومده، چون فکر میکنم این بحث خیلی عمیقتر از چیزیه که به نظر میاد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا