چرا گاهی اوقات در روابط، احساس میکنیم که باید همه چیز را کنترل کنیم؟
همه ما در مقطعی از زندگی، در روابط عاطفی، خانوادگی یا دوستانه، تمایلی ناخودآگاه به کنترل شرایط و افراد احساس کردهایم. این حس میتواند از سطحی خفیف تا رفتارهای مخرب و آسیبزا متغیر باشد. اما دلیل این احساس چیست؟ در اینجا به بررسی ۲۱ نکته کلیدی میپردازیم که میتوانند ریشه این نیاز به کنترل در روابط را توضیح دهند:
- ✅
ترس از دست دادن:
ترس از رها شدن، طرد شدن یا از دست دادن فرد مقابل، یکی از قویترین محرکها برای کنترلگری است. - ✅
ناامنی و عدم اعتماد به نفس:
احساس ناامنی و شک به خود باعث میشود فرد برای جبران این کمبودها، به دنبال کنترل محیط و افراد پیرامون خود باشد. - ✅
تجربههای گذشته:
تجربیات تلخ گذشته، مانند خیانت یا سوء استفاده، میتواند منجر به ایجاد مکانیزم دفاعی کنترلگری شود. - ✅
اضطراب:
افراد مضطرب اغلب برای کاهش اضطراب خود، سعی میکنند با کنترل شرایط و افراد، احساس امنیت بیشتری داشته باشند. - ✅
کمالگرایی:
میل به بینقص بودن و داشتن همه چیز به بهترین شکل ممکن، میتواند منجر به تلاش برای کنترل همه جنبههای رابطه شود. - ✅
عدم اطمینان به فرد مقابل:
اگر به صداقت، وفاداری یا تواناییهای فرد مقابل شک داشته باشید، احتمالاً سعی خواهید کرد او را کنترل کنید. - ✅
تربیت خانوادگی:
الگوهای رفتاری که در خانواده آموختهاید، میتوانند در شکلگیری نیاز به کنترل در روابط بزرگسالی نقش داشته باشند. - ✅
نیاز به قدرت:
برخی افراد از کنترل دیگران احساس قدرت و برتری میکنند و این نیاز را در روابط خود ارضا میکنند. - ✅
ترس از آسیبپذیری:
نشان دادن ضعفها و آسیبپذیریها میتواند ترسناک باشد. کنترلگری راهی برای پنهان کردن این ضعفها و احساس قدرت است. - ✅
نگرانی بیش از حد:
نگرانی بیش از حد برای فرد مقابل و زندگی او میتواند به شکل کنترلگری بروز کند. - ✅
عدم توانایی در بیان احساسات:
اگر نتوانید احساسات خود را به درستی بیان کنید، ممکن است به جای آن، به کنترل رفتار فرد مقابل روی بیاورید. - ✅
مشکلات حل نشده در رابطه:
وجود مشکلات حل نشده و تنشهای پنهان در رابطه میتواند منجر به افزایش کنترلگری شود. - ✅
عدم تعیین مرزها:
مشخص نبودن مرزهای شخصی و رابطه باعث میشود فرد احساس کند باید برای حفظ خود، کنترل بیشتری اعمال کند. - ✅
فرهنگ:
در برخی فرهنگها، کنترلگری به عنوان رفتاری طبیعی و حتی نشانه محبت تلقی میشود. - ✅
فقدان اعتماد:
نداشتن اعتماد اساسی به دنیا و آدمها، فرد را سوق می دهد تا برای محافظت از خود به کنترل گری متوسل شود. - ✅
حسادت:
حسادت شدید میتواند عاملی قوی برای تلاش در کنترل رفتار و ارتباطات فرد مقابل باشد. - ✅
مقایسه با دیگران:
مقایسه رابطه خود با روابط دیگران و تلاش برای رسیدن به یک الگوی “کاملا مطلوب” میتواند به کنترل گری منجر شود. - ✅
ترس از تغییر:
تمایل به حفظ وضعیت موجود و ترس از تغییرات پیش رو، میتواند انگیزه ای برای کنترل باشد. - ✅
ناتوانی در مدیریت استرس:
افرادی که نمی توانند به درستی استرس خود را مدیریت کنند، ممکن است به کنترل دیگران به عنوان راهی برای کاهش اضطراب خود روی آورند. - ✅
سوء تفاهم ها:
وجود سوء تفاهم های متعدد و حل نشده در رابطه، میتواند زمینه ساز افزایش تلاش برای کنترل باشد. - ✅
مشکلات ارتباطی:
عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر و سالم، منجر به رفتارهای کنترلی برای رسیدن به خواسته ها می شود.
درک این عوامل میتواند به ما کمک کند تا ریشه رفتارهای کنترلگرانه خود را شناسایی کرده و برای تغییر آنها تلاش کنیم. آیا شما هم تجربهای در این زمینه دارید؟
مقدمه
همه ما در روابط خود لحظاتی را تجربه کردهایم که احساس میکنیم باید زمام امور را به دست بگیریم.این احساس میتواند خفیف یا شدید باشد و دلایل گوناگونی دارد.در این پست وبلاگ، به بررسی ۲۱ دلیل احتمالی برای این احساس میپردازیم.درک این دلایل میتواند به ما کمک کند تا بهتر با این احساس روبرو شویم و روابط سالمتری بسازیم.کنترلگری در روابط نه تنها برای طرف مقابل آزاردهنده است، بلکه به مرور زمان، رابطه را فرسوده میکند و باعث ایجاد نارضایتی و حتی جدایی میشود.پس، شناخت ریشههای این رفتار، گام مهمی در جهت بهبود روابط و داشتن زندگی آرامتر است.
با ما همراه باشید تا این ۲۱ دلیل را با هم بررسی کنیم.
هدف این مطلب، افزایش آگاهی و درک شما نسبت به این موضوع است، نه قضاوت یا سرزنش.با همدلی و صبر، میتوانیم به راهحلهای سازندهتری برسیم.
پس بیایید شروع کنیم و ببینیم چرا گاهی اوقات ناخودآگاه به سمت کنترلگری در روابط کشیده میشویم.
۱. ترس از دست دادن
شاید بزرگترین دلیل برای تمایل به کنترل، ترس از دست دادن فرد مقابل باشد. این ترس میتواند ریشه در تجربیات گذشته، ناامنیهای شخصی یا حتی تصورات غیرواقعی داشته باشد. وقتی میترسیم که فردی را از دست بدهیم، ناخودآگاه سعی میکنیم با کنترل رفتارها و تصمیمات او، از این اتفاق جلوگیری کنیم. این ترس میتواند باعث شود که به طور مداوم به دنبال اطمینان باشیم، از طرف مقابل توقعات غیرمنطقی داشته باشیم و حتی او را محدود کنیم. غلبه بر این ترس نیازمند خودآگاهی و کار کردن بر روی ناامنیهای درونی است. به جای کنترل، سعی کنید بر روی تقویت رابطه و ایجاد یک ارتباط امن و صمیمی تمرکز کنید.
۲. ناامنی و کمبود اعتماد به نفس
افرادی که احساس ناامنی میکنند و اعتماد به نفس پایینی دارند، بیشتر احتمال دارد که به کنترل روی بیاورند. آنها فکر میکنند که اگر کنترل اوضاع را در دست نداشته باشند، ممکن است فرد مقابل آنها را ترک کند یا به آنها خیانت کند. این افراد اغلب خود را لایق عشق و توجه نمیدانند و فکر میکنند که باید با کنترل و مراقبت بیش از حد، فرد مقابل را در کنار خود نگه دارند. ناامنی میتواند باعث شود که آنها به طور مداوم به دنبال تایید و تحسین باشند و از انتقاد بسیار حساس باشند. تقویت اعتماد به نفس و پذیرش خود، کلید غلبه بر این تمایل به کنترل است. به جای تمرکز بر کنترل دیگران، بر روی بهبود خود و افزایش عزت نفستان تمرکز کنید. یاد بگیرید که خودتان را دوست داشته باشید و ارزش خود را بشناسید.
۳. تجربیات آسیبزای گذشته
تجربیات آسیبزای گذشته، مانند خیانت، رها شدن یا سوء استفاده، میتوانند باعث ایجاد ترس و ناامنی عمیقی در فرد شوند. این افراد ممکن است برای جلوگیری از تکرار این تجربیات، به کنترل روی بیاورند. آنها ممکن است به سختی به دیگران اعتماد کنند و همیشه منتظر بدترین سناریو باشند. این افراد ممکن است به طور ناخودآگاه الگوهای رفتاری مخربی را در روابط خود تکرار کنند. درمان و مشاوره میتواند به این افراد کمک کند تا با تجربیات گذشته خود کنار بیایند و الگوهای رفتاری سالمتری را یاد بگیرند. با کمک یک متخصص، میتوانید الگوهای مخرب را شناسایی کرده و راههای جدیدی برای ارتباط با دیگران یاد بگیرید. شفای زخمهای گذشته، کلید داشتن روابط سالم و رضایتبخش در آینده است.
۴. الگوهای خانوادگی
اگر در خانوادهای بزرگ شدهاید که کنترلگری در آن رایج بوده است، ممکن است ناخودآگاه این الگو را در روابط خود تکرار کنید. دیدن والدین یا سایر اعضای خانواده که سعی در کنترل یکدیگر دارند، میتواند باعث شود که این رفتار را به عنوان یک رفتار طبیعی و حتی ضروری در روابط بپذیرید. این افراد ممکن است متوجه نباشند که رفتارشان کنترلگرانه است و فکر کنند که فقط دارند از فرد مقابل مراقبت میکنند. شناخت الگوهای خانوادگی و آگاهی از تاثیر آنها بر رفتار شما، اولین قدم برای تغییر این الگوها است. از خود بپرسید که آیا رفتارهای شما در رابطه، بر اساس الگوهای خانوادگی است یا بر اساس نیازهای واقعی رابطه؟ اگر متوجه شدید که الگوهای خانوادگی مخربی را تکرار میکنید، به دنبال کمک حرفهای باشید.
۵. کمالگرایی
افرادی که کمالگرا هستند، اغلب احساس میکنند که همه چیز باید به بهترین نحو ممکن انجام شود.این افراد ممکن است سعی کنند فرد مقابل را نیز کنترل کنند تا مطمئن شوند که او نیز مطابق با استانداردهای آنها رفتار میکند.این افراد ممکن است بسیار انتقادگر باشند و به سختی بتوانند از دیگران راضی شوند.آنها ممکن است فکر کنند که فقط خودشان میدانند که بهترین راه حل چیست و به همین دلیل سعی میکنند که دیگران را وادار به پیروی از نظرات خود کنند.پذیرش این واقعیت که هیچکس کامل نیست و اشتباه کردن بخشی از زندگی است، میتواند به کاهش این تمایل به کنترل کمک کند.
به جای تمرکز بر نقصها و اشتباهات دیگران، بر روی نقاط قوت آنها و ارزشهایی که به رابطه میآورند تمرکز کنید.
یاد بگیرید که خودتان و دیگران را ببخشید و از انتظارات غیرواقعی دست بردارید.زندگی را با تمام نقصهایش بپذیرید و از آن لذت ببرید.
۶. نیاز به احساس امنیت
کنترلگری گاهی اوقات تلاشی برای ایجاد احساس امنیت در یک رابطه است.وقتی احساس میکنیم که اوضاع از کنترل ما خارج است، ممکن است سعی کنیم با کنترل دیگران، دوباره احساس امنیت کنیم.این افراد ممکن است به دنبال الگوها و پیشبینیپذیری در رفتار فرد مقابل باشند و هرگونه تغییر یا ابهام را تهدیدی برای امنیت خود تلقی کنند.به جای کنترل دیگران، سعی کنید راههای سالمتری برای ایجاد احساس امنیت در رابطه پیدا کنید.با یکدیگر صحبت کنید، نیازهای خود را بیان کنید و به توافقاتی برسید که هر دوی شما را راضی کند.
بر روی تقویت اعتماد به نفس و استقلال خود تمرکز کنید و یاد بگیرید که با ابهامات زندگی کنار بیایید.
هر چه بیشتر احساس امنیت درونی داشته باشید، کمتر نیاز به کنترل دیگران خواهید داشت.ایجاد یک ارتباط باز و با صداقت با فرد مقابل، میتواند به افزایش احساس امنیت در رابطه کمک کند.
۷. عدم توانایی در بیان نیازها
گاهی اوقات افراد به دلیل عدم توانایی در بیان نیازها و خواستههای خود، به کنترل روی میآورند.آنها نمیدانند چگونه به طور مستقیم از فرد مقابل بخواهند که کاری را انجام دهد و به همین دلیل سعی میکنند او را به طور غیرمستقیم کنترل کنند.این افراد ممکن است از تاکتیکهایی مانند قهر کردن، گلایه کردن یا بهرهگیری از احساس گناه برای رسیدن به خواستههای خود استفاده کنند.یادگیری مهارتهای ارتباطی موثر و بیان صریح و با صداقت نیازها، میتواند به کاهش این تمایل به کنترل کمک کند.به جای تلاش برای کنترل دیگران، بر روی بیان احساسات و نیازهای خود تمرکز کنید.
با تمرین، میتوانید یاد بگیرید که چگونه به طور موثر با دیگران ارتباط برقرار کنید و بدون نیاز به کنترل، به خواستههای خود برسید.
این مهارت نه تنها به بهبود روابط شما کمک میکند، بلکه باعث میشود که احساس قدرت و کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشید.
۸. ترس از آسیبپذیری
نشان دادن آسیبپذیری به معنای باز کردن خود به روی خطر آسیب دیدن است. افرادی که از آسیبپذیری میترسند، ممکن است سعی کنند با کنترل دیگران، از خود محافظت کنند. این افراد ممکن است به سختی به دیگران اعتماد کنند و از نشان دادن احساسات واقعی خود اجتناب کنند. آنها ممکن است فکر کنند که اگر کنترل اوضاع را در دست نداشته باشند، فرد مقابل از آنها سوء استفاده خواهد کرد یا آنها را ترک خواهد کرد. پذیرش آسیبپذیری و اجازه دادن به خود برای احساس کردن و نشان دادن احساسات، میتواند به کاهش این تمایل به کنترل کمک کند. وقتی به خودتان اجازه میدهید که آسیبپذیر باشید، در واقع به فرد مقابل اجازه میدهید که شما را به طور کامل ببیند و بشناسد. این امر میتواند باعث ایجاد صمیمیت و ارتباط عمیقتری در رابطه شود.
۹. عدم اعتماد به نفس در تصمیمگیری
برخی افراد به دلیل عدم اعتماد به نفس در تصمیمگیری، سعی میکنند دیگران را کنترل کنند تا از اشتباهات احتمالی جلوگیری کنند. آنها ممکن است فکر کنند که تصمیمات دیگران درست نیست و فقط خودشان میدانند که بهترین کار چیست. این افراد ممکن است به طور مداوم به دنبال تایید و راهنمایی باشند و به سختی بتوانند به تنهایی تصمیم بگیرند. تقویت اعتماد به نفس در تصمیمگیری و پذیرش این واقعیت که اشتباه کردن بخشی از فرآیند یادگیری است، میتواند به کاهش این تمایل به کنترل کمک کند. به جای تلاش برای کنترل تصمیمات دیگران، بر روی تقویت مهارتهای تصمیمگیری خود تمرکز کنید. حتی اگر اشتباه کنید، میتوانید از اشتباه خود درس بگیرید و در آینده تصمیمات بهتری بگیرید. هر چه بیشتر تمرین کنید، اعتماد به نفس بیشتری در تصمیمگیری خواهید داشت.
۱۰. وسواس فکری-عملی (OCD)
در برخی موارد، تمایل به کنترل میتواند ناشی از اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) باشد. افراد مبتلا به OCD ممکن است وسواسهای فکری داشته باشند که باعث ایجاد اضطراب و نگرانی شدید در آنها میشود. آنها ممکن است برای کاهش این اضطراب، به رفتارهای اجباری روی بیاورند، از جمله تلاش برای کنترل دیگران. این افراد ممکن است به طور مداوم نگران باشند که اتفاق بدی رخ خواهد داد و به همین دلیل سعی میکنند همه چیز را کنترل کنند تا از وقوع این اتفاق جلوگیری کنند. درمان OCD معمولاً شامل ترکیبی از دارو درمانی و روان درمانی است. اگر فکر میکنید که ممکن است به OCD مبتلا باشید، حتماً به یک متخصص مراجعه کنید. تشخیص و درمان به موقع OCD میتواند به بهبود کیفیت زندگی شما و روابطتان کمک کند.
۱۱. سبک دلبستگی ناایمن
سبک دلبستگی ناایمن، که در دوران کودکی شکل میگیرد، میتواند باعث ایجاد الگوهای رفتاری خاصی در روابط بزرگسالی شود. افرادی که سبک دلبستگی ناایمن دارند، ممکن است به دلیل تجربیات ناخوشایند گذشته، به سختی به دیگران اعتماد کنند و از صمیمیت اجتناب کنند. آنها ممکن است برای محافظت از خود، به کنترل روی بیاورند. دو نوع اصلی سبک دلبستگی ناایمن وجود دارد: اجتنابی و مضطرب. افراد با سبک دلبستگی اجتنابی، از صمیمیت دوری میکنند و استقلال را ترجیح میدهند. افراد با سبک دلبستگی مضطرب، به شدت به دنبال تایید و توجه هستند و از رها شدن میترسند.
۱۲. کمبود همدلی
همدلی به معنای توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است.افرادی که کمبود همدلی دارند، ممکن است به سختی بتوانند دیدگاه فرد مقابل را درک کنند و به همین دلیل سعی میکنند او را کنترل کنند تا مطمئن شوند که او مطابق با میل آنها رفتار میکند.این افراد ممکن است به نیازها و احساسات دیگران بیتوجه باشند و فقط به خواستهها و اهداف خود اهمیت دهند.تمرین همدلی و تلاش برای درک دیدگاه دیگران، میتواند به کاهش این تمایل به کنترل کمک کند.سعی کنید خود را جای فرد مقابل بگذارید و از دید او به مسائل نگاه کنید.
به احساسات و نیازهای او توجه کنید و سعی کنید به او کمک کنید تا به اهدافش برسد.
هر چه بیشتر همدلی کنید، روابط شما سالمتر و رضایتبخشتر خواهد بود.همدلی نه تنها به بهبود روابط شما کمک میکند، بلکه باعث میشود که فرد بهتری باشید.
۱۳. احساس مسئولیت بیش از حد
برخی افراد احساس میکنند که مسئولیت خوشبختی و رفاه فرد مقابل بر عهده آنها است.این افراد ممکن است سعی کنند با کنترل رفتارها و تصمیمات او، از او محافظت کنند و مطمئن شوند که او زندگی خوبی دارد.این افراد ممکن است به طور مداوم نگران فرد مقابل باشند و سعی کنند مشکلات او را حل کنند.یاد بگیرید که مسئولیت زندگی خود را بپذیرید و به فرد مقابل اجازه دهید که مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرد.به جای تلاش برای کنترل دیگران، به آنها کمک کنید تا مهارتهای لازم برای حل مشکلات و رسیدن به اهدافشان را یاد بگیرند.
به فرد مقابل اعتماد کنید و به او اجازه دهید که اشتباه کند و از اشتباهاتش درس بگیرد.
این کار نه تنها به او کمک میکند تا رشد کند، بلکه به شما نیز کمک میکند تا از بار سنگین مسئولیت رها شوید.
۱۴. ترس از رها شدن
ترس از رها شدن، یکی از قویترین ترسهای انسانی است. افرادی که از رها شدن میترسند، ممکن است سعی کنند با کنترل دیگران، از این اتفاق جلوگیری کنند. این افراد ممکن است به طور مداوم به دنبال اطمینان باشند که فرد مقابل آنها را ترک نخواهد کرد و به همین دلیل سعی میکنند او را به خود وابسته کنند. درمان و مشاوره میتواند به این افراد کمک کند تا با ترس خود روبرو شوند و الگوهای رفتاری سالمتری را یاد بگیرند. به جای تلاش برای کنترل دیگران، بر روی تقویت اعتماد به نفس و استقلال خود تمرکز کنید. روابط سالم مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل هستند، نه بر ترس و کنترل. با کمک یک متخصص، میتوانید ترس از رها شدن را مدیریت کنید و روابط سالمتری بسازید.
۱۵. نیاز به تایید و تحسین
برخی افراد برای احساس ارزشمندی و تایید شدن، نیاز شدیدی به تایید و تحسین دیگران دارند. این افراد ممکن است سعی کنند با کنترل رفتارها و تصمیمات فرد مقابل، او را وادار به تحسین خود کنند. این افراد ممکن است به طور مداوم به دنبال تایید باشند و از انتقاد بسیار حساس باشند. یاد بگیرید که خودتان را تایید کنید و به دنبال تایید از منابع بیرونی نباشید. بر روی نقاط قوت و دستاوردهای خود تمرکز کنید و خودتان را بابت آنها تحسین کنید. هر چه بیشتر خودتان را دوست داشته باشید و به خودتان احترام بگذارید، کمتر نیاز به تایید دیگران خواهید داشت. این کار نه تنها به بهبود روابط شما کمک میکند، بلکه باعث میشود که زندگی شادتری را تجربه کنید.
۱۶. سابقه سوء استفاده
افرادی که در گذشته مورد سوء استفاده قرار گرفتهاند، ممکن است به دلیل احساس ناتوانی و بیقدرتی، به کنترل روی بیاورند تا دوباره احساس قدرت کنند. این افراد ممکن است به طور ناخودآگاه الگوهای رفتاری سوء استفادهگرانه را تکرار کنند. این افراد ممکن است به سختی به دیگران اعتماد کنند و همیشه منتظر بدترین سناریو باشند. درمان و مشاوره برای این افراد ضروری است. با کمک یک متخصص، آنها میتوانند با تجربیات آسیبزای گذشته خود کنار بیایند و الگوهای رفتاری سالمتری را یاد بگیرند. اگر در حال حاضر در یک رابطه سوء استفادهگرانه هستید، حتماً به دنبال کمک باشید. هیچکس حق ندارد شما را کنترل کند یا به شما آسیب برساند. شما لایق عشق و احترام هستید و میتوانید زندگی بهتری داشته باشید.
۱۷. عدم مهارت در حل تعارض
وقتی افراد مهارت کافی در حل تعارض ندارند، ممکن است به جای روبرو شدن با مشکلات، سعی کنند با کنترل دیگران از بروز تعارض جلوگیری کنند. آنها ممکن است از تاکتیکهایی مانند اجتناب، انکار یا سرکوب احساسات استفاده کنند. این افراد ممکن است به سختی بتوانند با دیگران مذاکره کنند و به توافق برسند. یادگیری مهارتهای حل تعارض و تمرین بهرهگیری از این مهارتها، میتواند به کاهش این تمایل به کنترل کمک کند. به جای تلاش برای کنترل دیگران، بر روی بهبود مهارتهای ارتباطی خود تمرکز کنید. یاد بگیرید که چگونه به طور موثر با دیگران صحبت کنید، به حرفهای آنها گوش دهید و نیازهای خود را بیان کنید. هر چه بهتر بتوانید با دیگران ارتباط برقرار کنید، کمتر نیاز به کنترل آنها خواهید داشت. حل تعارض به روشهای سالم و سازنده، به تقویت روابط شما کمک میکند.
۱۸. ناتوانی در مدیریت استرس
استرس میتواند باعث شود که افراد احساس ناامنی و بیقراری کنند. در این شرایط، ممکن است به کنترل روی بیاورند تا احساس کنند که اوضاع را در دست دارند. افرادی که نمیتوانند استرس خود را به خوبی مدیریت کنند، بیشتر احتمال دارد که در روابط خود کنترلگر باشند. این افراد ممکن است به طور مداوم نگران باشند و به سختی بتوانند آرامش خود را حفظ کنند. یادگیری تکنیکهای مدیریت استرس، مانند مدیتیشن، یوگا یا تمرینات تنفسی، میتواند به کاهش این تمایل به کنترل کمک کند. به جای تلاش برای کنترل دیگران، بر روی مدیریت استرس خود تمرکز کنید. هر چه بهتر بتوانید استرس خود را مدیریت کنید، روابط شما سالمتر و آرامتر خواهد بود. استرس مدیریت شده، زندگی با کیفیت تری به ارمغان می آورد.
۱۹. خشم پنهان
گاهی اوقات تمایل به کنترل، پوششی برای خشم پنهان است. افرادی که نمیتوانند خشم خود را به طور سالم بیان کنند، ممکن است به طور ناخودآگاه سعی کنند با کنترل دیگران، خشم خود را تخلیه کنند. این افراد ممکن است به طور غیرمستقیم پرخاشگر باشند و از تاکتیکهایی مانند سکوت، کنایه زدن یا انتقاد استفاده کنند. این افراد ممکن است به سختی بتوانند احساسات خود را شناسایی کنند و آنها را بیان کنند. درمان و مشاوره میتواند به این افراد کمک کند تا خشم خود را به طور سالم بیان کنند و الگوهای رفتاری مخرب را تغییر دهند. به جای تلاش برای کنترل دیگران، بر روی شناسایی و بیان احساسات خود تمرکز کنید. یاد بگیرید که چگونه خشم خود را به طور سازنده مدیریت کنید و از آسیب رساندن به خود و دیگران جلوگیری کنید. بیان سالم خشم، به بهبود روابط شما کمک میکند.
۲۰. توقعات غیرواقعی
داشتن توقعات غیرواقعی از فرد مقابل میتواند منجر به تلاش برای کنترل او شود.وقتی انتظار داریم که فرد مقابل همیشه مطابق با میل ما رفتار کند، ممکن است سعی کنیم او را کنترل کنیم تا به این توقعات برسیم.این افراد ممکن است استانداردهای بسیار بالایی داشته باشند و به سختی بتوانند از دیگران راضی شوند.این افراد ممکن است فکر کنند که فرد مقابل باید تمام نیازهای آنها را برآورده کند و به همین دلیل از او توقعات غیرمنطقی داشته باشند.پذیرش این واقعیت که هیچکس نمیتواند تمام نیازهای شما را برآورده کند و دیگران نیز حق دارند نیازها و خواستههای خود را داشته باشند، میتواند به کاهش این تمایل به کنترل کمک کند.
به جای تلاش برای کنترل دیگران، بر روی مدیریت توقعات خود تمرکز کنید.
یاد بگیرید که چگونه توقعات واقعبینانهتری داشته باشید و به دیگران اجازه دهید که خودشان باشند.کاهش توقعات، به بهبود روابط شما کمک میکند.
۲۱. عدم پذیرش تفاوتها
هر فردی منحصر به فرد است و دارای دیدگاهها، ارزشها و سبک زندگی متفاوتی است.وقتی نمیتوانیم تفاوتهای دیگران را بپذیریم، ممکن است سعی کنیم آنها را کنترل کنیم تا مطابق با میل ما تغییر کنند.این افراد ممکن است فکر کنند که فقط نظر آنها درست است و به همین دلیل سعی میکنند دیگران را وادار به پذیرش دیدگاه خود کنند.این افراد ممکن است به سختی بتوانند با افرادی که با آنها اختلاف نظر دارند، کنار بیایند.پذیرش تفاوتها و احترام گذاشتن به دیدگاههای دیگران، میتواند به کاهش این تمایل به کنترل کمک کند.
به جای تلاش برای کنترل دیگران، بر روی پذیرش و احترام گذاشتن به تفاوتها تمرکز کنید.
یاد بگیرید که چگونه با افرادی که با آنها اختلاف نظر دارید، به طور سازنده ارتباط برقرار کنید.احترام به تفاوت ها، به بهبود روابط شما کمک میکند و باعث میشود دنیای گسترده تری را تجربه کنید.







یادمه یه مدت مدام به دوستم پیام میزدم کجایی چیکار میکنی با کی هستی 😅 انگار میخواستم همه جزئیات زندگی شو کنترل کنم. بعدش فهمیدم این داستان ریشه تو ترسه… ترس از تنها موندن. یه روز تصمیم گرفتم بذارم زندگی روند خودشو طی کنه. همین که یاد گرفتم به رابطه فضای تنفس بدم همه چیز عوض شد.
بعضی وقتا فکر می کنیم اگه کنترل نکنیم همه چیز از دستمون میره… اما همیشه برعکسه. هرچی بیشتر میگی ولش کن بهتر پیش میره. مخصوصا توی رابطه هایی که حس میکنی خیلی برات مهمن.
یکی از بهترین کارهایی که توی این زمینه بهم کمک کرد این بود که بجای اینکه دائم تو فکر این باشم طرف مقابل کجاست یا چیکار میکنه، خودم رو مشغول کاری کنم که دوست دارم. ورزش، مطالعه، کلاس آموزشی… اینطوری هم اعتماد بنفسم بیشتر شد هم دیگه حوصله کنترل گری نداشتم 😊
یادمه یه مدت مدام به دوستم پیام میزدم کجایی چیکار میکنی با کی هستی 😅 انگار میخواستم همه جزئیات زندگی شو کنترل کنم. بعدش فهمیدم این داستان ریشه تو ترسه… ترس از تنها موندن. یه روز تصمیم گرفتم بذارم زندگی روند خودشو طی کنه. همین که یاد گرفتم به رابطه فضای تنفس بدم همه چیز عوض شد.
بعضی وقتا فکر می کنیم اگه کنترل نکنیم همه چیز از دستمون میره… اما همیشه برعکسه. هرچی بیشتر میگی ولش کن بهتر پیش میره. مخصوصا توی رابطه هایی که حس میکنی خیلی برات مهمن.
یکی از بهترین کارهایی که توی این زمینه بهم کمک کرد این بود که بجای اینکه دائم تو فکر این باشم طرف مقابل کجاست یا چیکار میکنه، خودم رو مشغول کاری کنم که دوست دارم. ورزش، مطالعه، کلاس آموزشی… اینطوری هم اعتماد بنفسم بیشتر شد هم دیگه حوصله کنترل گری نداشتم 😊
یادمه یه مدت مدام به دوستم پیام میزدم کجایی چیکار میکنی با کی هستی 😅 انگار میخواستم همه جزئیات زندگی شو کنترل کنم. بعدش فهمیدم این داستان ریشه تو ترسه… ترس از تنها موندن. یه روز تصمیم گرفتم بذارم زندگی روند خودشو طی کنه. همین که یاد گرفتم به رابطه فضای تنفس بدم همه چیز عوض شد.
بعضی وقتا فکر می کنیم اگه کنترل نکنیم همه چیز از دستمون میره… اما همیشه برعکسه. هرچی بیشتر میگی ولش کن بهتر پیش میره. مخصوصا توی رابطه هایی که حس میکنی خیلی برات مهمن.
یکی از بهترین کارهایی که توی این زمینه بهم کمک کرد این بود که بجای اینکه دائم تو فکر این باشم طرف مقابل کجاست یا چیکار میکنه، خودم رو مشغول کاری کنم که دوست دارم. ورزش، مطالعه، کلاس آموزشی… اینطوری هم اعتماد بنفسم بیشتر شد هم دیگه حوصله کنترل گری نداشتم 😊